محسن/آرزو ::
پنج شنبه 87/3/9 ساعت 11:40 صبح
سلام خدمت دوستان عزیزم
امیدوارم حالتون خوب باشه.......
دلم واسه تک تکتون تک شده به خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا مخصوصا....مخصوصا آبجی گلللللللللللللللللللللللللم
که خیلی وقته هیچ خبری ازش ندارم ...... خیلی دلم تنگیده.......
آق هومن من کنکور دارم باید بخونم تو چته پسر پاشو بیا یه کوچولو آپ کن دیگه
آبجی جونم من که غیره تو کسیو ندارم
این شعر هم تقدیم تو عزیزم
خیلی دوستت دارم گلم
باید عاشق شد و خواند :
(( باید اندیشه کنان پنجره را بست و نشست ))
پشت دیوار کسی می گذرد
می خواند :
(( باید عاشق شد و رفت
چه بیابانهایی در پیش است ! ))
رهگذر خسته به شب می نگرد
می گوید :
(( چه بیابانهایی ! باید رفت
باید از کوچه گریخت
پشت این پنجره ها مردانی می میرند
و زنانی دیگر
به حکایتها دل می سپرند . ))
پشت دیوار کسی دریاواری بیدار
به زنان می نگریست :
(( چه زنانی که در آرامش رود ،
باد را می نوشند !
و برای تو - برای تو و باد -
آب هایی دیگر در گذرست . ))
باید این ساعت - اندیشه کنان می گویم -
رفت و از ساعت دیواری ، پرسید و شنید .
و شب و ساعت دیواری و ماه
به تو اندیشه کنان می گویند :
(( باید عاشق شد و ماند
باید این پنجره را بست و نشست ! ))
پشت دیوار کسی می گذرد ،
می خواند :
(( باید عاشق شد و رفت
بادها در گذرند . ))
خدا نگهداااااااااااااااااااااااااار
نوشته های دیگران()